أز خدا خواهم كه ما را عالم كند به آنچه نمي دانيم و عامل كند به آنچه حق است و عادل كند در امور حيات و همواره در كشاكش دهر جزء نيكان باشيم، نه نيك منشان خودخواه كه بشر در شرارت افكنده اند كه نيك مردان جمع انديش و مصايب زدا كه راهكار شان روشني بخشيدن به طروق جمع است و افكار شان جز ، خير ؛ چيزي در بساط نمي پروراند!
از خدا خواهم كه ما راهبر و راهنماي خردمندان گرداند و جهلا را از درياي بيكران علم بهره بخشايد كه اوست آنكه جاهلان عاقل كند و راهزنان رهبر !
گردكارا
هيچ نعمتي نيست كه نبخشيده باشي مر خردمندان را و نگاه بصيرت نشان دهنده عمق در گِل فرورفتن خائنان است .
مهربان ربا !
احسان و كرمت مضاعف از حد تصور مخلوقات است كه
كه كوهي را به كاهي بخشي و مسير صد ساله به روي دانا به ثانيه باز گرداني .
مهرورز دانا !
درايت و دانش را دوست مي داري و دوست دار دوستداران دانشي ، به فضل و لطف و احسانت كه رهروان انديشه درست را مستدام و از لغزش دهر در امان دار .
آفريده گارا
چه زيبا خلقتي را خلق كردي !
كه دنيايي در ذره و ذره در دنيا بينيم ، هيچ تناقضي در خلقت بي مثالت نيست اي خالق با تدبير و اراده !
تويي كه عالمي بدين بزرگي را در مردمك چشم گنجانيدي و قدرت درك هستي دادي خردمندان را .
اي روزي دهنده ي بي حساب !
تمام مخلوقاتت به اميد فوران كردم بيشمار توست كه در تكاپو و جنبش اند.
چه اميدي ست ارزنده كه از نگاه طفل معصوم به آينده بينم و از اشتياق كهن سال زنده دل به آخرت .